محل تبلیغات شما
با سلام 
روزی در سهروفیروزان پای حرف پیرمردی نشستم و  حرف و حدیث ما به اخلاص در نیٌت رسید .این پیرمرد سهروفیروزانی گفت:

روزی بابا طاهر که میدید دیگران میتوانند بخوانند و بنویسند به انان گفت که چگونه میتوتنید این کار را بکنید و ایشان جهت مزاح به بابا طاهر گفتند ما شب هنگام یخ حوض را شکستیم و تا صبح در اب ان خوابیدیم .
بابا طاهر از روی سادگی شب هنگام یخ حوض را شکست و در ان خوابید ؟؟
صبح مردم دیدند که شخصی در اب حوض یخ زده ، او را بیرون کشیدند و با اب نیم گرم بدن یخ زده او را  به حالت عادی باز گرداندند .
وقتی دلیل کارش را پرسیدند بابا طاهر ماجرا را برای ایشان گفت ؟

رندی که انجا بود کتابی اورد و گفت خوب حالا بخوان ببینیم چقدر سواد دار شدی ؟

بابا طاهر کتاب را گرفت و شروع به خواندن کرد و اینگونه9 بابا طاهر به لطف یزدان پاک  سواد را اموخت .




این پیرمرد سهروفیروزانی قول داد در دیدار بعد داستان سفر بابا طاهر به عالم بالا را برایم بگوید و اگر گفت من نیز برای شما مینویسم .





سهروفیروزان شهر کهن

مراحل عمرانی میدان ورودی سهروفیروزان

پندی از لقمان حکیم

سلام بر انان که مقصودشان از کارشان عشق است نه دستمزد

طاهر ,یخ ,اب ,پیرمرد ,حوض ,سهروفیروزانی ,بابا طاهر ,پیرمرد سهروفیروزانی ,طاهر به ,در اب ,این پیرمرد

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Steve's page Francis's collection reivefirme etrocheckwinc porrireco السَّلامُ عَلیكَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ ابنَ أَمیرِالمُؤمِنینَ وَ ابنَ الحُسینِ ابنِ عَلِی وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ سفره عقد آرزوها Michael's blog Melanie's memory مرجع تدریس خصوصی